نقد و بررسی دیر درخت نارنج بخش دوم سامانتا شنن ترجمه ی ابراهیم عامل محرابی انتشارات نشر ویدا

دیر درخت نارنج بخش دوم سامانتا شنن ترجمه ی ابراهیم عامل محرابی انتشارات نشر ویدا

در دیار ما درختان غار همه خشکیده اند ، و شهاب سنگ ها ستارگان را به هراس اندر می کنند .....

بخشی از کتاب دیر درخت نارنج:

خاور زمین ....

هر روز با نخستین نور سپیده دم ، زنگی با همه ی توان به صدا در می آمد . فضلای جزیره ی پر رختخواب هایشان را تا می کردند و به حمام می رفتند . پس از استحمام ، با هم غذا می خوردند و سپس ، پیش از آنکه مرشد ها از خواب بیدار شوند، یک ساعت برای دعا و مراقبه وقت داشتند . تانه آن ساعت از روز را بیشتر از همه دوست می داشت . در پیشگاه تمثالی از کویریکی بزرگ زانو زد . آب از دیوار های غار زیر زمینی فرو می چکید و درون حوضی می ریخت . غار را تنها یک فانوس روشن می کرد . این تندیس از مرشد اعظم ، مانند آن هایی نبود که قبلا در سایکی در برابرشان به دعا ایستاده بود . این یکی او را با برخی از اشکالی که در زمان حیاتش به خود گرفته بود ، نشان می داد : شاخ های گوزن ، چنگال های پرنده و دم مار ...