نقد و بررسی وزارت ترس گراهام گرین با ترجمه ناهید تبریزی سلامی انتشارات چشمه

 وزارت ترس گراهام گرین با ترجمه ناهید تبریزی سلامی انتشارات چشمه

بخشی از کتاب  وزارت ترس گراهام گرین

در گاردن پارتی چیزی آن چنان وسوسه انگیز و مقاومت ناپذیر وجود داشت که توجه بی چون و چرای آرتور رو را به خود جلب می کرد . غرش آوای دسته ی موزیک و صدای تق تق توپ های چوبیی که به نارگیل ها می خوردند او را به صیدی بی اراده و دست و پا بسته تبدیل می کرد . البته آن سال ، به خاطر وقوع جنگی که هنوز هم ادامه داشت ، نارگیل نایاب بود : آثار این جنگ را می شد از فاصله های نامرتبی که بین خانه های خیابان بلومزبری به وجود آمده بود ، دید دودکش مسطحی در نیمه ی بالای یک دیوار که شبیه دودکش نقاشی شده روی یک خانه ی عروسکی بی ارزش بود و کلی آینه و کاغذ دیواری سبز و از آن طرف نبش بعد از ظهر آفتابی صدای خش خش روفتن خرده شیشه ها ، مثل صدای برخورد موج های خسته ی دریا روی ساحلی سنگلاخی . با این همه میدان با پرچم های کشورهای مستقل و توده ای از پارچه های رنگارنگ ، که پیدا بود کسی از زمان جشن های آزادی حفظشان کرده ، برای ایجاد فضایی شاد ، منتهای سعی اش را کرده بود .