مبانی مدیریت در سازمان
درک اصول سازمان و مدیریت نیروهای حاکم بر آن، گام اولیه جهت
رونق هر مجموعه اقتصادمحور است. به طور کلی مفهوم مدیریت به توانایی هماهنگی و
اداره وظایف برای دستیابی به یک هدف متمرکز اشاره دارد. از این رو مدیریت مؤثر و
رسیدن به اهداف سازمان در گرو این امر است که منابع به طور مؤثر مورد استفاده قرار
گیرند، نیازها برآورده شوند و کارکنان همسو با چشم انداز سازمان حرکت کنند.
بنابراین، بررسی
جنبه های مختلف مدیریت، از تعریف و بررسی اهمیت آن گرفته تا توضیح نقش ها و شایستگی
های مدیران برای هر فردی که علاقمند به توسعه کسب و کار و پیشرفت اقتصادی است ضروری
به نظر می رسد. به همین دلیل در این مقاله به معرفی کامل این موضوع مهم و اساسی می
پردازیم. با ادامه این مطلب همراه ما باشید.
مدیریت
عمومی سازمان
مدیریت عمومی سازمان شامل استراتژی ها و شیوه هایی است که اعمال
مختلف یک شرکت را هدایت می کند. این عملکرد عموماً با تعیین اهداف، برنامه ریزی،
سازماندهی منابع، رهبری تیم ها و کنترل فرآیندها در ارتباط است. زیرا یک سیستم مدیریتی
موثر تضمین می کند که اهداف سازمان به طور کارآمد و مؤثر برآورده شوند.
در این راستا توسعه مهارت ها و کسب آگاهی های لازم نقش مهمی برای رهبری موفق سازمان دارد. مدیران باتجربه می توانند چالش ها را بررسی و رفع کنند، امیدبخش تیم های خود باشند و استراتژی هایی را اجرا کنند که باعث رشد و توسعه اعضا و مجموعه شان می شود. اما این امر به راحتی اتفاق نمی افتد و رسیدن به مرحله منتورشیپ اغلب از طریق سال ها تمرین عملی و درس گرفتن از موفقیت ها و شکست ها حاصل می شود.
اهمیت مدیریت
در سازمان ها
مدیریت صحیح تضمین می کند که منابع به طور موثر تخصیص داده
شوند، وظایف به موقع تکمیل گردند و کارکنان به طور سازنده وظایف خود را به نتیجه
برسانند و در عین حال فضای شرکت سالم و پر نشاط بماند. مدیریت همچنین با سازگاری
با تغییرات محیط خارجی و پایداری طولانی مدت یک مجموعه همراه است. علاوه بر این،
رضایت مشتری نیز اغلب با وجود یک مدیر حرفه ای تأمین می شود.
هر سطح از مدیریت یک مجموعه با مسئولیت ها و انتظارات
متفاوت نیز همراه است. به عنوان مثال مدیران سطح بالا اهداف استراتژیک را تعیین می
کنند و تصمیماتی می گیرند که کل سازمان را تحت تأثیر قرار می دهد. مدیران سطح میانی
این استراتژی ها را به اهداف و برنامه های خاص تبدیل می کنند و در آخر مدیران سطوح
پایین بر عملیات روزانه کارمندان نظارت می کنند و مستقیماً نیروی کار را مدیریت می
کنند.
در راستای اهمیت مدیریت باید اشاره کرد که این حوزه در عین
حال یک علم در ساختار آکادمیک است، هنر و یک حرفه نیز محسوب می شود. به عنوان یک
علم، مدیریت بر دانش و اصول سیستماتیک متکی است. به عنوان یک هنر، به مهارت های
شخصی، خلاقیت و شهود نیاز دارد و به عنوان یک حرفه، مجموعه ای از استانداردها و
دستورالعمل های اخلاقی را شامل می شود.
مدیریت مؤثر اغلب
هر سه جنبه را با هم ترکیب می کند و یک مدیر توانمند به مهارت های متنوع و متناسب
با شرایط روز مجهز است. مدیران مؤثر، همواره دستاوردهای کوتاه مدت را با اهداف
بلندمدت ترکیب می کنند و تنها به دنبال سود شخصی و رسیدن به جایگاه بالاتر نیستند.
آنها همچنین رهبرانی آینده ساز محسوب می شوند.
وظایف و
مهارت های مدیران
مهارت های فنی یا دانش کافی اولین ویژگی مدیران موثر است.
در کنار آن، مهارت های ارتباطی همچون توانایی کار با افراد مختلف و مهارت های
مفهومی از جمله توانایی درک موقعیت های پیچیده و توسعه استراتژی ها نیز اساسی
هستند. مدیران موفق به طور مداوم این مهارت ها را برای انطباق با محیط ها و چالش
های در حال تغییر توسعه می دهند.
آنها همچنین بر مبنای وظایف خود، نقش های مختلفی را ایفا می
کنند که به نقش های بین فردی، اطلاعاتی و تصمیم گیری تقسیم بندی می شوند. علاوه بر
این منابع و فعالیت ها را اولویت بندی می کنند تا اطمینان حاصل کنند که سازمان از
مسیر خود منحرف نمی شود.
مدیران به توانمندی برقراری مذاکره، رفع بحران، حل مسئله و
تصمیم گیری نیز احتیاج دارند. مجموع این وظایف و مهارت ها مدیران را قادر می سازد
تا موقعیت های پیچیده را هدایت کنند، تیم های خود را تحت کنترل داشته باشند و موفقیت
سازمانی را تضمین کنند.
مدیران همچنین باید ارزش های سازمانی را در شرایط مختلف
حفظ کنند. زیرا هر مجموعه اقتصادی یا خدماتی یک سری ارزش ها و باورهای اساسی دارد
که رفتار و تصمیمات درون سازمان را هدایت می کند. اهمیت این ارزشها زمانی مشخص می
شود که دریابیم تا چه اندازه بر فرهنگ سازمانی تأثیر می گذارند و نحوه تعامل و تصمیم
گیری کارکنان را مشخص می کنند.
انواع سازمان
و چالش های آن
سازمان ها انواع مختلفی دارند. به عنوان مثال اغلب ما با
شرکت های تجاری، غیرانتفاعی، سازمان های دولتی و سازمان های غیررسمی آشنا هستیم.
هر نوع سازمانی دارای ویژگی های متمایز است و در چارچوب ها و مقررات خاص خود عمل می
کند. وظایف یک سازمان به طور کلی شامل تولید، بازاریابی، مالی، منابع انسانی و تحقیق
و توسعه می شود.
سازمان ها در اشکال مختلف معمولاً مراحل رشد، از جمله راه
اندازی، رشد، بلوغ، و تجدید یا افول را طی می کنند. هر مرحله چالش های منحصر به
فردی را ارائه می دهد و به استراتژی های مدیریتی متفاوتی نیاز دارد. از همین رو
ممکن است یک سازمان در مراحل مختلف رشد خود وظایف متفاوتی را نیز عهده دار شود و
یا اینکه بارها مجبور به تغییر ساختار خود باشد.
نتیجه
گیری
آشنایی با چیستی و نحوه عملکرد سازمان و نحوه مدیریت برای هر
کسب و کاری ضروری است. در این مقاله بررسی شد که مدیریت شامل یک تعامل پیچیده از
برنامه ریزی، سازماندهی، رهبری و کنترل شرایط است که با هدف دستیابی به اهداف
سازمانی انجام می شود. در همین راستا نقش ها، مهارت ها و شایستگی های مدیران در
گذر از پیچیدگی و تضمین رهبری نیز مورد اشاره قرار گرفت.
سازمان ها در مقام تشبیه در واقع سیستم های عقلانی طبیعی و
باز هستند. این دیدگاه ماهیت پویا و سازگار سازمان ها را برجسته می کند و توضیح می
دهد که سازمانها به عنوان سیستم های طبیعی، تکامل می یابند و با تغییرات محیط خود
سازگار می شوند.