اصول هماهنگی در سازمانها

هماهنگی یکی از جنبه های اساسی مدیریت سازمانی است که برای
دستیابی به هم افزایی ضروری است. همسویی ایجاد شده در هر نهادی شامل هم راستا شدن
فعالیت ها، منابع و تلاش ها برای افزایش کارایی، وظیفه مندی، مسئولیت پذیری،
اثربخشی و بهره وری است.
با پیچیدهتر شدن کاکرد
سازمانها، نیاز به مکانیسمها و استراتژیهای هماهنگ کننده به طور فزایندهای حیاتی
میشود. از این رو این مقاله به بررسی تعریف هماهنگی، نقش آن در طراحی واحدهای
سازمانی، مکانیسمها و اصول مختلف و روشهای مؤثرسازی آن میپردازد.
هماهنگی در سازمانها چطور ایجاد می شود؟
هماهنگی به ترتیب منظم تلاش های فردی و گروهی برای اطمینان
از وحدت عمل در تعقیب اهداف مشترک اشاره دارد. این عنصر برای عملکرد سازمانی حیاتی
است، به ویژه هنگامی که سازمان ها بزرگتر و پیچیده تر می شوند.
از جنبه های کلیدی آن می توان به همسویی فعالیت ها، زمان
بندی و منابع در بخش های مختلف سازمان اشاره کرد. این عامل از اینکه واحدهای مختلف
در جهت اهداف مشترک کار می کنند اطمینان حاصل می کند و به تسهیل ارتباطات و جریان
اطلاعات و مدیریت وابستگی متقابل بین وظایف و واحدها منجر می شود.
مکانیسم های هماهنگی
هماهنگی شامل سلسله مراتب رسمی و روابط گزارش دهی می شود و
از فرآیندها و رویه های استاندارد شده در نظارت مستقیم استفاده می کند. همچنین به تعدیل
متقابل از طریق ارتباطات غیر رسمی تیم ها و گروه های متقابل می پردازد و نقش های
رابط و موقعیت های یکپارچه را ایجاد می کند.
افزایش پیچیدگی در سازمان های بزرگ با تعداد زیادی واحد
وابسته به یکدیگر چالش هایی را در سر راه این عامل ایجاد می کند و برای رفع این
امر باید بین تخصص و ادغام تعادل ایجاد کرد. مدیریت در فواصل جغرافیایی و ترویج
همکاری نیز می تواند در رفع این چالش ها موثر باشد.
سیستم های اطلاعاتی نیز می توانند به اشتراک گذاری و
هماهنگی اطلاعات را تسهیل کنند و ابزارهای همکاری در فواصل را امکان پذیر کنند. سیستم
های مدیریت گردش کار نیز می توانند به استانداردسازی و هماهنگی فرآیندها منجر
شوند.
مکانیزم های ترکیبی
می توان از مکانیسمهای ترکیبی نام برد که برای یکپارچهسازی
فعالیتهای بخشهای مختلف یک سازمان استفاده میشوند. این مکانیسم ها عبارتند از:
- هماهنگی سلسله مراتبی: استفاده از
سلسله مراتب سازمانی برای همسویی فعالیت ها از طریق نظارت مستقیم و اختیارات رسمی
را شامل می شود.
- تعدیل متقابل: به افراد اجازه می دهد تا فعالیت
های خود را از طریق ارتباط و همکاری غیررسمی هماهنگ کنند.
- استانداردسازی: با ایجاد رویه ها، قوانین و
هنجارهای استاندارد برای هدایت فعالیت ها و تضمین سازگاری همراه است.
- برنامه ریزی: شامل استفاده از طرح ها و
برنامه ها برای همسویی فعالیت ها در جهت اهداف یکسان است.
عناصر همانگی
در قدم اول می توان از هماهنگی غیر رسمی نام برد که با تشویق
ارتباطات و روابط غیر رسمی همراه است و به ایجاد فرصت برای تعامل متقابل واحد و پرورش
فرهنگ همکاری منجر می شود.
اما عنصر مهم در این امر رهبری است که با تعیین اهداف و اولویت های روشن همراه است. رهبری
به همسو کردن انگیزه ها، مدل سازی رفتار مشارکتی و رسیدگی به تعارضات و موانع
هماهنگی منجر می شود.
طراحی واحدهای سازمانی نیز به طور قابل توجهی بر هماهنگی
تأثیر می گذارد. این کار مستلزم سازمانی با ساختار مناسب است که در آن نقش ها،
مسئولیت ها و خطوط ارتباطی به وضوح تعریف شده باشد. واحدهای سازمانی باید به گونه
ای طراحی شوند که جریان اطلاعات، همکاری و ادغام فعالیت ها در سطوح و عملکردهای
مختلف را تسهیل کنند.
اصول ایجاد هماهنگی
هماهنگ شدن کل یک مجموعه یا سازمان شامل چندین اصل است که
در ادامه مهمترین آنها را شرح می دهیم:
- اهداف روشن: ایجاد اهداف واضح و مشترک که با
اهداف سازمان همسو باشد.
- تقسیم وظایف: اطمینان از اینکه هر یک از اعضا
نقش و مسئولیت های خود را درک می کنند.
- ارتباطات: تسهیل ارتباطات باز و مؤثر در تمام
سطوح سازمان.
- همکاری: ترویج فرهنگ همکاری و کار گروهی.
- انعطاف پذیری و سازگاری: انعطاف پذیر
بودن و سازگاری با تغییرات و اطلاعات جدید.
اهمیت ایجاد هماهنگی
به طور کلی هماهنگی با افزایش کارایی همراه است. بنابراین
با ساده کردن فرآیندها برای کاهش اتلاف و تکرار تلاش ها تا حد زیادی کارایی را
بهبود می دهد. از سوی دیگر این امر با تقویت همکاری همراه است و منجر به ترویج کار
تیمی و همکاری بین بخشهای مختلف سازمان می شود. تسهیل انعطاف سازمان آن را قادر می
سازد تا به سرعت با تغییرات و اطلاعات جدید سازگار شود.
ناگفته نماند که مدیران از طریق نظارت مستقیم و دستورالعمل
ها فعالیت ها را هماهنگ می کنند. همچنین به ایجاد رویه های عملیاتی استاندارد برای
هدایت فعالیت ها دست می زنند و از طرح ها و برنامه های دقیق برای همسویی فعالیت ها
با هم استفاده می کنند.
نکاتی برای ایجاد هماهنگی
روشهای موثر ساختن
هماهنگی برای مؤثر ساختن هماهنگی در سازمان ها را می توان به شرح زیر برشمرد:
- ایجاد کانال های ارتباطی شفاف: اطمینان حاصل
کنید که اطلاعات به طور روان در سراسر سازمان جریان دارد.
- نقش ها و مسئولیت ها را تعریف کنید: به
وضوح مشخص کنید که هر یک از اعضای تیم چه مسئولیتی دارند.
- استفاده از فناوری: ابزارهای پیشرفته
ارتباطی و مدیریت پروژه را پیاده سازی کنید.
- پرورش فرهنگ مشارکتی: تشویق کار تیمی
و ارتباطات باز.
- نظارت و بازخورد منظم: به طور مستمر
پیشرفت را زیر نظر داشته باشید و بازخورد ارائه دهید تا همه در یک راستا باشند.
جمع بندی
هماهنگی جزء حیاتی موفقیت سازمانی است که شامل همسویی فعالیت
ها، منابع و تلاش ها برای دستیابی به اهداف مشترک به طور موثر و کارآمد می شود.
طراحی واحدهای سازمانی، استفاده از مکانیسم های مختلف هماهنگ کننده و اتخاذ اصول
برای ایجاد هماهنگی مؤثر ضروری است. علاوه بر این، درک عوامل تعیینکننده نظارت،
انواع وابستگی و تأثیر فناوری میتواند تلاشهای اینچنینی را افزایش دهد.
در محیط کسب و کار امروز، سازمان ها باید استراتژی های
انعطاف پذیر و سازگار را اتخاذ کنند. با پرورش فرهنگ مشارکتی، استفاده از فناوری و
تنظیم مکانیسم های هماهنگ کننده با نیازهای سازمانی خاص، کسب و کارها می توانند به
سطوح بالاتری از کارایی، اثربخشی و بهره وری دست یابند. همانطور که سازمان ها به
تکامل خود ادامه می دهند، اهمیت این عامل افزایش می یابد و آن را به یک جنبه حیاتی
از مدیریت و موفقیت سازمان تبدیل می کند.
منابع
نوشتن نظر