احساسات چگونه عمل می کنند؟
1402/12/17 ساعت 18:46:07

احساسات چگونه عمل می کنند؟

احساسات مهمترین بخش از تجربه انسانی ما را تشکیل می دهند. هر قدمی که برمی داریم و هر ثانیه ای که در جهان هستی زیست می کنیم، تحت تأثیر این عامل قدرتمند قرار دارد؛ زیرا تصمیمات، کیفیت روابط و حضور در جامعه، فلسفه زندگی و هر آنچه که در مسیر سرنوشت خود با آن مواجه می گردیم بر مبنای حس هایی که درون خود شناسایی می کنیم شکل می گیرند.

رشته  روانشناسی نه تنها بر اثرات مادی و معنوی حس ها، بلکه به مکانیسم شکل گیری آن و تعامل بین عوامل عصبی و فرآیندهای شناختی نیز متمرکز است. زیرا احساسات وجه تفاوت ما با تمامی موجودات زنده هستند و بقای ما را تضمین می کنند. از این رو هرچه بر عمر رشته روانشناسی افزوده می شود، عالمان این رشته همچنان به دنبال دستیابی به درک عمیق تر از نحوه ایجاد، تجربه و تنظیم حس های اولیه و هیجانات انسانی هستند.

در این مقاله، ما مکانیسم احساس انسان را از دیدگاه عصبی و روانشناختی با تمرکز بر طیف وسیعی از فرآیندهای هیجانی، مانند رمزگذاری هیجانی و همچنین حواس بینایی، شنوایی، بویایی، چشایی، لمس، جنسیت و حواس دهلیزی بررسی می کنیم.

فرایندهای هیجانی چطور شکل می گیرند؟

احساسات ما وجه هیجانی دارند. به این معنی که به شکلی پیچیده در جریان فعالیت های ذهنی و عصبی ما شکل می گیرند و محرک عمل ما هستند. این جریانات عصبی نیز نقش بسیار مهمی در تشکیل، تفسیر و انتقال احساسات انسان ایفا می کنند. این فرایندها از طریق تحلیل و پردازش اطلاعات ورودی از طریق حس ها و حافظه و همچنین واکنش های فیزیولوژیکی، فرد را در وضعیت عاطفی خاصی قرار می دهند.

پس از شکل گیری فرآیند محرک پاسخ برای ایجاد یک فرآیند هیجانی، همان جریان های عصبی که شکل دهنده فرایندهای هیجانی هستند به ما کمک می کنند تا احساسات خود را به درستی تفسیر هم بکنیم ه و به دیگران منتقل کنیم. یعین نه تنها شکل گیری احساسات بلکه تفسیر آنها نیز از طریق این احساسات شکل می گیرد. بنابر این می توان گفت که به عبارتی اصل موضوع برقراری ارتباطات منوط به فهم همین جرایانات عصبی است.

 با درک عمیق تر این فرایندها، می توانیم به بهبود کیفیت زندگی و مدیریت بهتر حس ها و رفتارهای خود دست پیدا کنیم. مثلا زمانی که بدانیم هنگام مواجهه خطر چطور بدن ما با ترشح هورمون های مختلف برانگیخته شده و با بسیج تمام اعصاب ما از طریق فعالیت بی وقفه مغز به ما پیام جنگ و گریز می دهد بهتر می توانیم در شرایط استرس زا عمل کنیم.

رمزگذاری هیجانی در جریان شکل گیری احساسات

رمزگذاری هیجانی یک فرایند چند بُعدی و صد البته محوری است که در آن احساسات و واکنش های فرد به عنوان حالت های عاطفی خاص تفسیر می شوند و درک می گردند. این فرایند پیچیده از جنبه های مختلفی تشکیل شده است که شامل تجزیه و تحلیل عوامل محیطی، شناختی، و فیزیولوژیکی است که به عنوان پایه های تجربه احساسی عمل می کنند.

 از جمله این عوامل می توان به شرایط محیطی مختلف که فرد در آن قرار دارد، تفسیرهای شخصی و شناختی او، خاطرات او از اتفاقات مشابه و واکنش های مرتبط با آن احساسات اشاره کرد. درک پروسه رمزگذاری تصویر جامع تری از احساسات و رفتارهای فرد ارائه می دهد و به ما به عنوان کسی که ناظر آن است می کند تا بهترین واکنش ها و راهکارهای ممکن را در مواجهه با حالت های عاطفی بیابیم.


خرید کتاب روانشناسی عمومی مدرسان شریف

نقش هوش هیجانی در درک احساسات

 یک نکته جالب در این خصوص این است که رمزگذاری هیجانی در ارتباط با هوش هیجانی و فهم نحوه عملکرد روابط اجتماعی و تصمیمات شخصی فرد است. یعنی هرچه ما هوش هیجانی بالاتری داشته باشیم بهتر می توانیم در مواجهه با موضوعات مختلف رفتار درخور و شایسته نشان دهیم. از سوی دیگر نگرش شخصی، معنویات و سلیقه ما نیز نقش مهمی در این فرآیند دارند.

 به عنوان مثال، یک فرد ممکن است افسرده باشد و در این وضیعت با تجربه حالتی از ناراحتی، از خوابیدن و عدم توانایی در تمرکز مواجه شود. در این موقعیت اگرچه قسمت مهمی از شرایط پیش آمده خارج از حیطه اختیارات فرد است، اما او می تواند به احساسات خود معنای متفاوتی را الحاق کند. مثلاً اگر او این حالت را به عنوان یک فرصت برای استراحت و بازیابی تفسیر کند، می تواند راهکارهای متفاوتی برای مدیریت این حالت را پیدا کند.

به طور کل، فهم نحوه رمزگذاری هیجانی و اینکه احساسات و هیجانات ما تنها عوامل واکنشی و خارج از حیطه اختیارات ما نیستند، به ما کمک می کند تا با توجه به محیط، شرایط و واکنش های خود، بهترین مواجهات  و راهبردهای ممکن را برای مدیریت و کنترل احساسات خود انتخاب کنیم و در موقعیت های حساسیت برانگیز موثر عمل کنیم.

حواس یا احساسات؛ کدام یک؟

یک نکته مهم که نباید از یاد برد این است که مرز باریک اما بسیار مهمی بین حواس اولیه و احساسات ما وجود دارد. حواس بخشی از عملکرد ما برای مواجهه با جهان پیرامون هستند. هرچند ما حواس اولیه را با عنوان حواس پنجگانه می شناسیم، اما در واقعیت حس های متعدد دیگری نیز شناسایی شده اند که اغلب ما آنها را به صورت مادرزادی و غریزی با خود حمل کرده ایم.

ا برخی اوقات ممکن است این حواس با اختلال مواجه شوند یا اینکه فرد فاقد یک حس مانند شنوایی یا بینایی باشد، اما نباید فراموش کنیم که در اغلب انسان ها این حواس را می توانیم شناسایی کرده و به عملکرد آنها اعتماد کنیم. مثلا اغلب ما درکی از نور و تاریکی داریم و گرمی و سردی محیط را حس می کنیم اما رنج و خوشبختی معنای یکسانی برای همه ما ندارند.

احساسات یا عواطف ما در واقع حس های درجه دومی هستند که ما اغلب آنها را به واسطه تفسیر و تجربه و تحلیل درک می کنیم. درک حس سردرگمی یا خشم حتی اگر برای ما بسیار آشنا باشد مانند حس چشایی یک میوه شیرین نیست که همه آن را مطلوب می پندارندعواطف حالت هایی بسیار شخصی شده و زمینه مند هستند که هر فرد آنها را به شکلی منحصر به فرد تجربه می کند.

پروسه درک احساسات اولیه

اغلب افراد گمان می کنند که روانشناسی فقط بر احساسات درجه دوم ما متمرکز است. این در حالی است که حداقل در بخش علوم شناختی، ما به شدت به اهمیت حس های اولیه واقف هستیم. به عنوان مثال حس بینایی که مربوط به توانایی مغز در تشخیص و تفسیر اطلاعات بصری است بخش های خاصی از مغز را درگیر می کند که باعث تشخیص اشیاء، افراد، رنگ ها و الگوهای بصری است.

ادراک شکل، که مربوط به شناخت و تفسیر اشکال و الگوهای مختلف در محیط اطراف است، نقش مهمی در شناسایی اشیاء و درک محیط ما دارد و حس شنوایی مربوط به ظرفیت تشخیص و درک محرک های شنوایی اطراف است و باعث دریافت صداها، صداها و الگوهای صوتی متنوع می گردد.

حس بویایی به توانایی تشخیص و تفسیر اطلاعات بویایی از محیط اشاره دارد و در فرآیند تکامل نقش مهمی در نجات جان ما از مسمومیت ها و محیط های سمی مانند مناطق تحت انتشار گاز داشته است. این حس شامل شناسایی بوها، بوهای مختلف و بوهای خاص ساطع شده توسط اشیاء است. به طور مشابه، حس چشایی نیز نشان دهنده ظرفیت تشخیص و درک طعم ها و مزه های مختلف از طریق سیستم حسی طعم مغز است و شناسایی طعم های مختلف، ترشی، شیرینی ها و سایر مزه ها را ممکن می کند.

حس لامسه به توانایی تشخیص و تفسیر اطلاعات لمسی و احساس تماس با اشیاء مختلف از طریق سیستم حسی لمسی مغز اشاره دارد. این حس شامل تشخیص سختی، نرمی، دمای اشیاء و سایر احساسات مرتبط با لمس است و در واقع یکی از اولین احساساتی است که در نوزاد انسان فعال می شود.

در آخر ما حس جنسیت و حواس دهلیزی را داریم که با ظرفیت تشخیص و تفسیر احساسات مرتبط با جنسیت و محرک های مربوط به آن مرتبط است. این حس شامل تشخیص بوها و اطلاعات مربوط به هویت جنسیتی است. بخش اصلی فرآیند جانشینی و تولید مثل ما در گرو عملکرد این حس اولیه در موجودات زنده است.

جمع بندی

احساسات مهم ترین بخش زندگی انسان را تشکیل می دهد. در واقع هر کاری که می کنیم از تمایل برای بقا در شرایط سخت گرفته تا تولید مثل، کنترل رفتار و شکل دهی اجتماعات انسانی، همه و همه به دلیل وجود حس های انسانی است. به همین رو آگاهی از فرایندهای حسی و عاطفی می تواند به ما کمک کند تا بهترین راهکارها را برای مدیریت و کنترل احساسات خود پیدا کنیم و در نهایت، زندگی روانی و اجتماعی موثرتری را تجربه کنیم.

در این مقاله توضیح دادیم که روانشناسی به دنبال درک عمیق تری از نحوه ایجاد، تجربه و تنظیم هیجانات است. چرا که فهم مکانیزم عملکرد احساسات به ما کمک می کند که آنها را بهتر مدیریت کنیم و در راستای کاهش تجربه های دردناک قدم برداریم. زیرا می توان اذعان کرد که تجربه احساسی ما نه تنها از مجرای ذهن و شناخت ما برانگیخته می شود، بلکه در این مسیر دوسویه از واکنش های فیزیولوژیکی و شناختی ما نیز تأثیر می پذیرد.

© Copyright 2019 All Rights Reserved

طراحی سایت نونگار پردازش